ارشیا و دوچرخه اش
ارشیا جون چن روزی میشد که برا دوچرخه ات گیر داده بودی هرروزمیگفتی من اینو نمی خوام من دوچرخه ویوا می خوام بابایی هم میگف اینو پارسال برات خریدم کلاس پنجم که رفتی برات ویوا میخرم الان بخرم برات بزرگ میشه نمی تونی سوار بشی خلاصه بعدا برا چرخ جلوییش و چراغش گیر دادی که باید براش چراغ وصل کنم و چرخ جلوییش رو عوض کنم مارک ویوا بخرم دیروز دیگه طاقتت طاق شد رفتی مغازه با سینا رفته بودین عوضش کنی که اقا تعمیر کار(بابای شایان)گفته بود فردا بیا ببر اومدی خونه گفتی مامان میخوام پولام رو جمع کنم براش چراغ هم وصل کنم امروزکلاس زبان داشتی برام گفتی نیا دنبالم ب...
نویسنده :
مامان ارشیا
21:34